قدر شب قدر
اساسي ترين حوادث زندگی ما، با شب های قدر گره خورده است؛ درک عظمت این شب ها و وظایفی که بر عهده ي ماست و این که در این شب ها، چه چیزهایی می توان بدست آورد، زمینه های بسیار خوبی را برای بهره مندی از شب های قدر فراهم می کند؛ اگر ما توجه نداشته باشیم که
مراحل و مراتبی از شب های قدر وجود دارد که اگر انسان ها آگاه باشند و با آگاهی، خودشان را وارد این جریان کنند، می توانند استفاده های بسیار شگفت انگیزی در زندگی شان ببرند.
گويا در شب های قدر، یک کاروان بسیار مهمی از وسط شهر ما خواهد گذشت. در این کاروان عظیم، سرنوشت انسان، حوادث زندگی او، ذخیره ها، اندوخته ها و سرمایه های وجودی او، سعادت و شقاوت او، رسیدن به غایت آرزوهای انسانی یا نرسیدن، همه این موارد، چیزی است که در این کاروان تعیین می شود. البته معنای این سخن، این نیست که اگر کسی خوب وارد این کاروان بشود، دیگر از این به بعد مجبور است که آدم خوبی باشد و این نیست که اگر آن شب این کاروان را همراهی نکند، آدم بدبختی خواهد شد و هر گز فرصت جبران نخواهد داشت؛ بلکه معنای سخن این است که در شب قدر همه ي انسان ها توفیق پیدا می کنند از يك امتیاز چشمگیر و از ویژگی و خصوصیتی برخودار باشند که در زندگی آن ها، نقش پرش و جهش را ایفا می کند و به عبارت دیگر کسانی که در زندگی شان دنبال فرصت ها و موقعیت ها می گردند؛ چنین امتیازهایی در این شب ها فراهم شده و به هیچ وجه در آن مسامحه نیست.
هر کس بخواهد به کمال برسد، باید موانع را از سر راه بردارد:
موانع تا نگردانی ز خود دور درون خانه ي دل نایدت نور
بنابراین برای رسیدن به کمال، از یک سو نیاز دارد که مانعی سر راه نباشد، از سوی دیگر این موانع قابل شناسایی نیست. بنابراين یک راه اصلی برای ما باقی می ماند و آن راه این است که از زمان حاضر شروع کنیم؛ يعني عیب هایی که می شناسیم و خدا توفیق داده در برخورد با حوادث، با آن ها آشنا شویم؛ باید کنار بگذاریم.
همان طور که پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که شما عیبی را شناختید و آن را برطرف کردید؛ یک عیب دیگری که لطیف تر از این و در طول این عیب است، برای شما ظهور پیدا می کند. یعنی در مرحله ي قبل نمی توانستیم آن عيب را بشناسیم؛ آن عیب در رفتارمان، در خواب، خوراک، آشامیدن، حرف زدن، نشستن، در نگاه، اندیشه، لبخند، گریه، خشم و در خنده مان وجود دارد؛ منتها ما هنوز لطیف نشده ایم که آن عیب موجود را بشناسیم. هنگامی می توانیم آن را شناسایی کنیم که از این عیب درشت، زبر و خشن فاصله گرفته باشیم. روح ما لطیف شده باشد. مولوی می گوید:
«سخت نازک گشت جانم از لطافت های عشق»
این لطافتها همه مال حرکت است، مطمئن باشید تا حرکتی تحقق پیدا نکند و قدمی به جلو برداشته نشود، تا دل لطافت پیدا نکند، به هیچ وجه مرحله ي بعدی، راهش باز نمی شود. آن دروازه ها گشوده نمی شود. پای انسان نمی تواند به آن سمت قدم بردارد. این راه عیب زدایی، راه عمومی است که باید طی کنیم، مولوی می گوید:
ما در این انبان گندم می کنیم گندم جمع آمده گم می کنیم
گاهي با عبادت و روزه گرفتن یک چیزهایی را در دل مان ذخیره می کنیم؛ بعد می بینیم هیچ خبری از این اندوخته ها نیست؛ این سرمایه ها کجا رفت؟ چرا این گندمی که در انبان (دل) جمع کردیم، گم می شود؟ ناپدید می شود؟ آیا مشکل از خود ماست یا آن انبار اشکالی دارد؟ بعد می گوید آن انبار حفره هایی دارد که گاه گاهی موش ها از آن حفره ها داخل انبار می شوند و این گندم ها را با خودشان می برند:
می نیندیشم ما آخر بهوش کین خلل از گندم است یا مکر موش
گر نه موشی دزد در انبار ماست گندم اعمال چهل ساله کجاست
اول ای جان دفع شرّ موش کن و آن گهان در جمع گندم جوش کن
خلاصه عیب زدایی، راه عمومی است، باید مرحله به مرحله عیب ها را پاک کرد و جلو رفت، آن گاه مانع و عیب جدید ظهور پیدا می کند، مانع جدید را هم برداریم و یک قدم جلوتر می گذاریم. البته راه دیگری هم وجود دارد که آن راه میانبر است. حساب و کتاب ندارد، نمی توانید روی آن حساب باز کنید؛ نه زمان دارد، نه مکان و نه مقدماتی وجود دارد که بشود آن مقدمات را در حد علت تامه پذیرفت که یقین به تحقق آن راه پیدا کرد. بلکه چیزی است که گاهی در زندگی بعضی ها پیدا می شود و در زندگی بعضی ها پیدا نمی شود و آن راه عشق است.
هر که را جامه ز عشقی چاک شد او ز حرص و عیب کلی پاک شد
عشق این طور است! عشق قدرت سوزاندن دارد. آن عیوب و موانعی که ما نمی شناسیم، می سوزاند.
شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علّت های ما
این عشق چه زماني و چگونه به وجود می آید؟ علمای اخلاق مثالی دارند، می گویند: مثل این می ماند که کسی براده های آهن را روی یک زمین چمن پخش کند. بعد به ما بگوید جمع کنید. راه اوّل که راه عمومی است؛ این است که دانه دانه براده ها را برداریم و جمع کنیم. احتمالا چند سالی طول می کشد. بعد از اینکه تمام کردیم، ممکن است بعضی براده ها از چشم ما پنهان مانده باشد؛ پس این راه، هم زمان می برد و هم ممکن است بعضی از براده ها، از چشم ما پنهان بماند. راه دوم مثل یک آهن ربای قوی می ماند؛ شما یک آهن ربای بزرگ می آورید، در سطح این چمن، در یک دقیقه بسیار کوتاه، آن نیروی مغناطیسی، تمام براده ها را به خودش جذب می کند. با سرعت بسیار زیاد، احتمال پنهان ماندن براده ها هم بسیار کم است. عشق چنین خاصیتی دارد. هر دو راه در شب های قدر موج می زند. هم این راه عمومی و هم آن راه خصوصی.
ابتدا درباره راه عمومی که عیب شناسی است و آهسته آهسته باید رفت، بحث می کنیم. این راه طولانی، نیازدارد که شما دانه به دانه، براده های عیب وجودتان را بشناسید و از خودتان بیرون کنید. نمی دانم چقدر عمر لازم دارد؟ براي بعضی ها ممکن است ده سال و براي بعضی ها بیست سال طول بکشد.
پروردگار متعال در سوره قدر به مواردی از امتیازات شب قدر اشاره فرمود:
1. «لیلة القدر خیر من الف شهر» ؛ شب های قدر بهتر از هزار ماه است. بعضی از مفسرین می گویند که هزار ماه 83 سال است، شب قدر بهتر از 83 سال است. یعنی 83 سال اقلّ است. براي كساني که می خواهند راه اول را طی کنند و موانع را یکی پس از دیگری از سر راه بردارند، یک عمر 83 ساله لازم دارند و ممکن است این عمر 83 ساله برای این¬ها حاصل نشود. مقداري از این 83 سال، دوران بچّگی ماست؛ مقداري دوران غفلت ماست. هزاران چیز در این 83 سال وارد می شود که 83 سال را کم می کند؛ ولی در شب قدر لا اقل 83 سال با برکت برای رفتن به سوی جلو و از بین بردن موانع داریم. این یکی از آن امتیازهاست که خداوند در شب قدر برای انسان¬ها قرار داده است.
2. در ادامه سوره ي مبارکه قدر مي فرمايد: «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربّهم من کل امر» ؛ در آن شب، فرشتگان و روح نازل می شوند. چیزی که مسلم است بر قلب انسان کامل نازل می شوند. در زمان ما، انسان كامل، حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
قرآن مجید دو نحوه ي نزول دارد، نزول تدریجی و نزول دفعی؛ نزول دفعی در شب های قدر اتفاق می افتد که قرآن بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یا بر قلب امیر المؤمنین علیه السلام و یا بر قلب امام همان زمان نازل می شود و نزول تدریجی که در طول 23 سال انجام گرفته؛ آغازش از 27 رجب بوده و تا پایان عمر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادامه پیدا کرده است.
این که هر سال قرآن نازل می شود چه اتفاق خاصّی می افتد؟ آیا در زندگی ما هم این نزول دفعی قرآن سودی دارد؟ آیا در زندگی ما هم می تواند نمود و کار کردی داشته باشد؟ هر سال که قرآن نازل می شود، چه چیزی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می آورد؟ آیا همان چیزهایی که سال گذشته آورده بود، می آورد؟ قریب هزار و دویست سال است که هر بار ملائکه بر او نازل می شوند، آيا به طور تکراری همین قرآن را نازل می کنند؟
مرحوم فیض کاشانی در کتاب وافی جلد دوم صفحۀ 42 بحث بسیار عمیقی را مطرح کرده اند. ایشان می فرمایند که خدای سبحان درسوره ي قدر فقط فرمود: «تنزل الملائکة و الروح فیها بإذن ربّهم من کل امر»؛ فرشتگان برای هر امری می آیند، همین اندازه. ولی در سوره ي مبارکه دخّان، بیشتر توضیح داده که به چه منظوری می آیند. آنجا فرمود:« انا انزلناه فی لیلة مبارکة انّا کنّا منذرین فیها یُفرَق کلّ امر حکیم» ؛ در شب قدر همه چیز به حالت تفصیلی در می آید. در سورۀ مبارکۀ بقره باز توضیح بیشتری داده، فرموده؛ «شهر رمضان الذی اُنزلَ فیه القرآن هدی للناس و بیّنات من الهدی و الفرقان» ؛ شب قدری که قرآن نازل می شود. کدام قرآن؟ توضیح می دهد: آن قرآنی که در شب قدر بر قلب امام زمان علیه السلام نازل می شود، «هدیً للناس» است؛ یعنی می خواهد در زندگی ما نقش هدایتی ایفا کند؛ نه اینکه فقط چیزی برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد. «بیّنات من الهدی و الفرقان»، هدایت دارد، فرقان دارد، فرقان یعنی آنچه که با علم به آن، می توانید حق را از باطل شناسایی کنید. در واقع قرآنی که شب قدر نازل می شود، نقش فرقان و هادی را ایفا می کند.
در روایات آمده که «یقدّر فی لیلة القدر»؛ در شب قدر، تقدیر می شود. «کلّ شئٍ یکون فی تلک السنة الی مثلها من قابل»؛ از این سال تا سال دیگر تقدیر خواهد شد. «خیرٍ و شرٍّ»؛ خير باشد يا شر.« طاعة و معصیة»؛ مقدر می شود که چه کسی طاعت و چه کسی معصیت خواهد داشت و « مولودٍ» کدام بچّه به دنیا می آید و « اجلٍ» چه کسی از دنیا می رود؟ و «رزقٍ» به هر کسی، چه چیزی خواهد رسید؟ «فما قدّر فی تلک السنه»؛آن چه مقدر شده در آن سال. « و قضی»؛ و به مرحله ي قضا برسد. «فهو المحتوم»؛ این حتمی خواهد بود.
مرحوم فیض می گوید هیچکدام از این ها «هدیً للنّاس» نیست؛ این ها بیّنات نامیده می شود. آیا چیز دیگری غیر این ها نازل خواهد شد؟ چه چیزی در شب قدر نازل می شود که «هدیً للناس» است.
مرحوم فیض می گوید: «تبیین الاحکام الخصوص وقایع الّتی تصیب الخلق فی تلک السنة الی لیلة القدر آیة»؛ احکام خدا نازل می شود که مثلاً فرض بفرمایید در این شرایط جدید آیا حکمی تغییر کرده یا تغییر نکرده؟ آیا امروز ما با توجه شرایط جدیدی که داریم، با توجه به اینکه شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظام حاکم بر دنیا، متغیر شده؛ آیا این ها حکم جدید می خواهد یا نه؟ احکام جدید ترین روابط اقتصادی چیست؟ ایشان می فرماید در شب قدر، احکام این حوادث جدید، بر قلب نازنین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل می شود. از این فرمایش مرحوم فیض دو نکته فهمیده می شود:
نکته ي اول: احکام اسلام به مقتضیات زمان توجه دارد و برای شرایط زمان، احکام جدید دارد و آن احکام جدید در شب های قدر برای احکام یک سال نازل خواهد شد. این طور نیست که احکام اسلام هیچ توجهی به شرایط زمان نداشته باشد. زمان تغییر کند، انسان ها تغییر کنند، نظام های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی تغییر کند ولی احکام همین طور ثابت باشد. این که می گویند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که بیاید؛ «یأتی بدین جدید»؛ دین جدید می آورد. کدام دین جدید؟ دینی که به مسايل روز و مقتضیات زمان توجه دارد.
نکته ي دوم: دسترسی ما به آن احکام است. این نکته خیلی اهمیّت دارد. ما دسترسی به آن احکام نداریم. یکی از چیزهایی که در رابطه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود دارد و همیشه مطرح است؛ این که ما جای خالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در زندگی خود احساس نمی کنیم و روایات شب قدر جای خالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به ما می فهماند. ما واقعاً جای خالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را احساس نمی کنیم. اگر پدر ما بمیرد، جای خالی او را احساس می کنیم؛ فقدان پدر را واقعاً لمس می کنیم، اشک می ریزیم؛ بچّه مان بمیرد، جای خالی او را حس می کنیم؛ همسرمان بمیرد، نمی دانیم به کجا پناه ببریم! جای خالی هر کدام از این ها را لمس می کنیم ولی جای خالی امام زمان را درک نمی کنیم. زندگی مان را می کنیم، درس مان را می خوانیم ولی جای خالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک نمی کنیم.
یکی از آن چیزهایی که جای خالی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را همچنان محفوظ می دارد، این است که احکام جدید ما دست آن بزرگوار است و ما دسترسی به ايشان نداریم. بنابراین احکام ما به دست آن بزرگوار است. حالا چه باید بکنیم؟ باید همت ها را صرف کنیم كه حضرت ظهور پیدا کنند.
خدایا به ذات نورانیت و به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قسمت می دهیم؛ به ما جاهل ها، نادان ها، به ما که اسیر نفس هستیم، به ما که خودخواه هستیم، خودمان را می بینیم، به ما که در حجاب هستیم، به ما که دور از مشاهدۀ جمال ذوالجلال توایم آن احسان خاص و لطف ویژه ي خودت، آن کرامتی که بتوانیم شب های قدر هم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را درک کنیم و هم نزول قرآن را و هم هدایت خودمان را دریافت کنیم؛ به ما کرامت فرما!
معرفت توحیدی محصول شب قدر، انقطاع از دار الغرور(دنیا)
این شب ها و روزها در آستانه لیالی مبارکه قدر قرار گرفته ایم. بايد کم کم زمینه ها را طوری فراهم کنیم که بتوانیم در این شب ها دل هایمان را توانگر سازیم.
ای گدای خانقه بر جه که در دیر مغان می دهند آبی و دل ها را توانگر می کنند
در شب های قدر از جمله گوهرهای گرانقدری که انسان می تواند صید و شکار کند، معرفت توحیدی است. قرآن مجید کتاب هماهنگ و گویای نظام هستی است و در نظام هستی جز توحید چیز دیگری حاکم نیست، این توحید در قرآن می درخشد و کسانی که شب های قدر، یعنی زمان نزول قرآن کریم، آمادگی بیشتری داشته باشند، به مقدار زیادتری این معرفت توحیدی را لمس می کنند. فقط کافی است مراتب نازله این معرفت توحیدی را لمس کنیم؛ آن قدر در افعال، افکار، اعمال، درگزینش ها و درکل زندگی ما، سایه افکن و تحوّل آفرین خواهد بود که قابل توصيف نیست.
حافظ این معرفت نازل و اندک را به برقی(یک برق کوچک) تعبیر می کند که این برق کوچک، یک لحظه در افق نشان داده می شود، بعد خاموش می شود، همان یک لحظه را غنیمت می شناسد.
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمنِ مجنونِ دل افگار چه کرد
مجنونِ درمانده، سرگردان و متحیر، منتظر است که یک جرقه کوچک، یک برق و لوکوتاه مدت، در این آسمان لایتناهی بدرخشد و او نقطه ی امید را ببیند و حرکت کند. در شب قدر می خواهد، این قرآن بر قلب نازنین مولای¬مان، حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف نازل شود. این معرفت توحیدی که ممکن است در شب قدر، نصیب بعضی از افراد بشود، به صورت علم و آگاهی مدرسه ای نیست. علم الدراسة نیست بلکه علم الوراثة است. وقتی که انسان فرزند خلف رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شد، فرزند خلف امیرالمؤمنین علیه السلام و امام صادق علیه السلام و فرزند خلف ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف شد - چه دختر و چه پسر - آن ها چنین علمی را برای او به ارث می گذارند.
علم دراسة، با تلمّذ و شاگردی پیدا می شود ولی علم وراثت، با پیوند، حاصل می شود. اگر با ذوات طیبه و قدسی امامان معصوم علیهم السلام پیوند و اتصال پیدا کردید، علم وراثت به ما هم به ارث خواهد رسید و این پیوند قطعاً از طریق رَحِم نیست؛ چون آن ها خیلی ها را به نام فرزند خطاب کردند که از رحِم شان نبودند؛ بلکه پیوند از راه کمالات، معنویات و از راه عمل صالح است. اگر این عمل صالح با نیات صادقه و قلوب طاهره، همراه شد؛ ما هم می پیوندیم و ارث می¬بریم. بنابراین معرفت توحیدی که در شب قدر به ما نشان می-دهند، داخل در علم الدراسة نمی شود. بعد از این که یاد گرفتید، مشتاقانه از روی شیفتگی و جذبه عمل کردید، آن وقت پیوند حاصل می شود. این معرفت توحیدی که در شب قدر، نصیب مستعدین خواهد شد، مربوط به علم الوراثة است.
این علم بدون یک امر، تحقق پیدا نمی کند، یعنی این علم ملازم هست با یک امری که آن امر در بعثت انبیاء دخالت دارد. شخصی نزد امام صادق علیه السلام رسید و عرض کرد که:«کیف عَلِمَت الرُّسُلُ انّها رُسُلٌ» ؛ چگونه رسولان می فهمند که رسول شده اند؟ امام علیه السلام فرمودند:« کشفت عنهم الغطاء» ؛ پرده ها از آن ها کنار می رود. حجاب ها برداشته می شود. اگر در شب قدر معرفت توحیدی به انسان می دهند،یعنی مقداری پرده را کنار می¬زنند واز ضخامت حجاب ها می کاهند، نه این که شفاف ببینیم ولی تار، مبهم، سایه وار، هاله مانند، شَبَه گونه، انسان می تواند مراتب نازلی را ببیند که جز خدا چیز دیگری نیست.
خداوند در آن شب، مرتبه ای از این هر چیز را، به افراد مستعد نشان می دهد. پس در جریان شب قدر اگر روزی مان باشد، یک مقداری شبیه انبیاء خواهیم شد. من خدا را قسم یاد می کنم، اگر تمام تلاش مان در این روزها، این باشد که اسباب چنین موقعیتی را، در این شب برای خودمان فراهم کنیم؛ یعنی مراقبت کنیم، حواس مان را جمع کنیم، برای این که زمینه را جهت دریافت یک چنین معرفت ناب و گرانی؛ فراهم بکنیم. پس آن شب، معرفت توحیدی وکشف حجاب، (خوشا دمی کز آن چهره پرده بر فکنم) ؛ حاصل خواهد شد.
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست تو خود حجاب خودی حافظ ازمیان برخیز
خیلی چیزها وجود دارد که می تواند به ما کمک کند برای این که مهیا شویم و زمینه سازی کنیم تا آن توفیقات را به دست بیاوریم؛ ولی در درجه بندی کردنِ این چيزها، یک امر از همه مهم تر است؛ یعنی جامع همه امور دیگر است و آن این است که تمام علایقی که برای هر یک از ما قابل تصور است؛ تمام دلبستگی ها و وابستگی هایی که می توانیم داشته باشیم، حتی وابستگی حلال؛ همه را به خودمان تلقین کنیم که منقطع کنیم. در دعاها به ما تذکر می دهند که ما مالک چیزی نیستیم: «لا أملکُ لِنَفسی نَفعاً و لاضَرّاً» ؛ ما مالک هیچ چیز نیستیم. هر موقعیتی که دارید تصور کنید که آن از بین رفته باشد.
امام سجاد علیه السلام در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان، تا سحر سر به سجده می گذاشتند. این جمله را تکرار می کردند: « اللهمَّ ارزُقنی تَجافی عَن دارِ الغُرورِ و الإنابةَ إلی دارِ الخُلودِ و الإستِعدادَ لِلموتِ قَبلَ حُلولِ الفوتِ» ؛ خدایا به علی بن الحسین توفیق تجافی بده. تجافی از چه چیزی؟ از دار الغرور. (دار الغرور همین دنیا را می گویند.) بنابراین آن ذلت را بابد شب قدر به دست آورد تا آن معرفت توحیدی و « کُشِفَت عنهم الغِطاء» تا یک اندازه ای حاصل شود. این که چه مقدار، پرده برداشته شود، بستگی به افراد دارد. بستگی به این دارد که چقدر بتوانیم تعلقات را کم کنیم. تعلقات نمی گذارد. «حُبُّ الدُّنیا رأسُ کُلِّ خَطیئَةٍ» ؛ « سیدی أخرِج حُبَّ الدُّنیا مِن قَلبی»
خدایا ما چیزی نمی دانیم، همین یک ذره را هم تو لطف کردی. دانستیم که باید چگونه درِ خانه تو آمد و زانوی خاکساری به زمین گذاشت. ای خدای بزرگ ! ما می دانیم که تو در آن شب پاداشِ سنگین و گران برای اولیاءت در نظر گرفتی، حجاب ها را از دل و دیده آن ها برمی داری و آن ها را با خودت آشنا می کنی. « أنت الَّذی أزَلتَ الأغیارَ عَن قُلوبِ أحبّائِک حتّی لم یحبّوا سِواک و لم یَلجَئوا إلی غَیرِک » ؛ خدایا! تو آن خدایی هستی که اغیار (بیگانه ها) را از دل دوستداران خودت زدودی، زایل ساختی؛ در نتیجه این ها فقط تو را دیدند و به تو پناه بردند.
خدایا! چون عبدی ذلیل از درگاه با کرامتت، عاجزانه التماس می کنیم رحمتت را بر ما سرازیر کنی. رحمت خاصّه¬ی خودت را شامل حال ما سازی. در آن شب، این دل های محجوب، این دل های غبار گرفته و چرکین، این حجاب ها بر طرف بشود. این زنگارها کنار برود. ما برای لحظاتی هم که شده تو را ببینیم، جمال تو را ملاقات کنیم و آن گاه بفهمیم که در چه منجلابی به سر می بریم و چگونه دور خود پیله تنیدیم و تارهای عنکبوتی ساختیم و به همین تارهای سُست، تکیه کردیم و گمان می¬بریم که این ها ریسمان¬های محکمی هستند که می توانند در پرتگاه ها و خطرات ما را نگاه دارند.
خدایا به حبیبه ات، زهرا سلام الله علیها، این آرزوی همیشگی ما را در این ماه مبارک رمضان، محقق ساز. خدایا اولیاء تو در مناجات شعبانیه گفتند: کسی که حاجتی از تو طلب کند و عمر خودش را در رسیدن به آن حاجت سپری کند، تو هرگز او را در آن حاجتش نا امید نخواهی کرد.
پروردگارا ! بر ما منت بگذار و در شب قدر، این حجاب ها را از دل و دیده ما بردار.