راه خلاصی از بند ها و زنجیرهای روحی1
راه خلاصی از بندها و زنجیرهای روحی1
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: « إنَّ للهِ فی کُلِّ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رمضانَ عُتَقاءُ و طُلَقاءُ مِنَ النّارِ ؛ خدای سبحان در هر شبی از شب های ماه رمضان، عده ای را آزاد می کند؛ عده ای را از گرفتاری های وجودی ، رهایی می بخشد.»
اگرکسی اهل هدایت نباشد و مرتکب گناه، معصیت و مخالفت با پروردگارشود؛ سه تعبیردرباره او به کار رفته است
:1 - بند و زنجیر 2 - چرکی شدن دل 3 - بیماری دلبند و زنجیر
این تعبیر در روایات آمده است. از جمله در فرازی از خطبه شعبانیه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «أیُّها النّاس إنَّ أنفُسَکُم مَرهونَةٌ بأعمالِکم فَکُفّوها بإستغفارکم ؛ جان شما به وسیله اعمال تان محبوس شده [شما در گرو اعمال تان هستید] به وسیله استغفار، خود را آزاد کنید.»
برای رهایی استغفار مؤثر است. استغفار این نیست که انسان صیغه استغفر الله را به زبان آورد، بلکه باید آن مرحله درونی طی شود. آن حالت انابه و بازگشت قلبی در وجود آدمی تحقق پیدا کند.
انواع آزادی
کسانی که آزاد می شوند، گاهی آزادی آن ها فعلی است، گاهی آزادی آن ها وصفی است. آزادی فعلی این است که یک، دو روزی موقتاً آزاد شدند، مثل آزادی زندانی ها که یک دو روزی به آن ها مرخصی می دهند، دوباره باید به سلول خودشان برگردند این آزادی فعلی است. گاهی هم آزادگی وصف انسان می شود. اگر آزادی فعلی باشد، از آن تعبیر به عُتَقاء و طُلَقاء می کنند. اما اگر آزادی وصفی باشد، تعبیر به حُرّ می کنند. به هر حال می توانیم بگوییم مطلق بودن اعم از حُرّ بودن است. امام صادق صلوات الله علیه فرمود: «مَن تَرَکَ الشَّهواتِ کانَ حُرّاً »؛ کسی که شهوات را کنار بگذارد او حر خواهد بود؛ از بندها خلاصی پیدا می کند.
حریت و آزادگی
مولای متقیان سلام الله علیه در نهج البلاغه فرمودند که: « ألا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَۀَ لأهلِها ؛ حرّ کسی است که این لماظه را به اهلش بسپارد.» لماظه آن غذایی است که در فضای دهان جویده و خمیر می شود. حضرت می فرمایند:« حر کسی است که این غذای جویده شده را به اهلش بسپارد.» منظور این است زمینی که در آن زندگی می کنیم، خانه هایی که در آن به سر می بریم، همه این ها چیزهایی است که پیش از ما، دیگران داشتند. مثلاً پدری که می میرد خانه را برای فرزندش به ارث می گذارد، قبلاً از این منزل استفاده می کردند، برای دیگران گذاشتند. حضرت می فرماید: این غذای جویده شده است. حرّ آن کسی است که به این غذای جویده شده، تعلق نداشته باشد. پس این هم تعبیر دوم که اگر کسی این غذای جویده شده را به اهلش واگذار کند، این حرّ است.
وجود نازنین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: « مَثَل نماز های پنج گانه، مثل آبی است که از کنار منزل ما عبور می کند و ما روزی پنج بار خودمان را در آن شستشو می دهیم.»؛ « فَکما یَنقی بدَنُهُ مِنَ الدَّرَنِ بِتَواتُرِ الغُسلِ فَکذا یَنقی من الذنوبِ ؛ همان طور که بدن از آلودگی پاک می شود، روح هم به وسیله نماز از گناهان پاک می شود.» حضرت در ادامه همین روایت، در یک قاعده کلی، راه خلاصی از این بندها را ذکر فرمودند. هر کسی در طول روز، بندهایی برای خودش درست می کند، اصلاً بودن در این عالم حجاب است. بخاطر همین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: « إنَّهُ لِیُغانُ علی قَلبی و إنّی لأ ستغفِرُاللهَ فی کلِّ یومٍ سبعینَ مرّةً »؛ من روزی هفتاد مرتبه استغفار می کنم.
راه فرار از آلودگی ها
در این عالم هر کسی آلودگی هایی برای خودش ایجاد می کند. راه فرار از این ها چیست؟ « فإذا ذهب ثُلُثَا اللَّیلِ و بَقِی ثُلُثُهُ أتاهُ مَلَکٌ فَقالَ لَهُ قُم فَاذکُرِ اللهَ فَقَد دَنَا الصُبحُ ؛ هر گاه دو ثلث از شب بگذرد؛ فرشته ای به سراغ انسان می آید و به او می گوید: برخیز، به یاد خدا باش. صبح نزدیک می شود.»
یعنی اگر شب را سه قسمت کنید، دو ثلثش که بگذرد و یک ثلثش باقی بماند. همان لحظاتی است که آدم گاهی تکانی می خورد، از این پهلو به آن پهلو می شود. گاهی بی خوابی به سرش می زند، چرا نمی فهمد که دارند بیدارش می کنند؟ گوش سر باید از کار بیفتد؛ باید خاموش شود تا گوش سِرّ به کار بیفتدو صدای ملک را بشنود. «مسامع القلوب» که در روایات آمده، یعنی گوش های دل؛ « ابصار القلوب» یعنی چشم های دل؛ دل هم گوش دارد؛ هم چشم دارد.
بعد حضرت در ادامه فرمودند که: «فَإن هُو تَحَرَّکَ و ذَکرَ اللهَ إنحَلَّت عَنهُ عُقدَةٌ ؛ اگر یک حرکت و تکانی به خودش بدهد و ذکر خدا بگوید، یکی از این گره ها و [بندهایی] که در روز برای خودش درست کرده، باز خواهد شد. »
چند گشتی خواب را شب ها اسیر چند شب بیدار شو دولت بگیر
بس که خوردی چرب و شیرین از طعام چند روزی امتحان کن در صیام
گر تو این انبان ز نان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن بعد از آنش با ملک انباز کن
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که می خواستند بیدار شوند، از همان حالت خوابیده به سجده می رفتند، مستقیم بلند نمی شدند و یک جمله ی شیرینی را می گفتند:
« الحمدُ للهِ الَّذی رَدَّ عَلَیَّ روحی لِأحمَدَهُ و أعبُدَهُ »؛ حمد برای خداوندی است که روح مرا به من برگردانده؛ به خاطر این که «لِأحمَدَهُ و أعبُدَهُ»؛ من در حمد و عبودیت تو باشم.
نکته مهم در این جا این است که باید فلسفه ی بیداری را بدانیم. این اولین درسی است که انسان زمان سحر برای خودش تکرار می کند، اولین حرکت سحرگاهی را با این درس شروع می کند. بیدار نشدم که درس بخوانم، زنده نشدم برای روزی بدوم، بلکه بیدار شده ام که در عبودیت تو باشم.
«وَ إن هُوَ قامَ فَتَوَضَّأ وَ دَخَلَ فِی الصَّلاةِ إنحَلَّت عَنهُ العُقَدُ کُلُّهُنَّ »؛ بلند شود، وضو بگیرد و نمازبخواند؛ همه ی گره ها از او باز خواهد شد. آزاد می شود.
واقعاً همین طور است. کسانی که نماز شب می خوانند، صبح چه نشاطی دارند. این نشاط از همان نماز شب است وگرنه بقیه که از خواب بلند می شوند؛ چشم ها ورم کرده، کسل، بی حال و بی رمق هستند. نیرویی در آن ها نیست. اسیر است ، این علامت اسارتش است.
بعد حضرت فرمودند: «فیُصبِحُ حِینَ یُصبِحُ قَریرَ العَینِ »؛ وارد صبح شده در حالی که قریر العین شده، چشمش روشن شده است.
سیره علما در شب زنده داری
بعضی از علما برنامه شب شان چگونه بود؟ شما می خواهید وارث علما باشید، راه آن ها را بروید. بعضی از آن ها برنامه شان این بود که منزل شان، باید تا به صبح، در یاد خدا باشد. این بیت باید تا به صبح در یاد خدا باشد. چند نفر بودند؟ یک پدر و یک مادر و سه فرزند. پدر سه ساعت شب را در اختیار می گرفت، مادر دو ساعت، فرزندان هر کدام مثلاً یک ساعت و نیم. پدر سه ساعت، بعد شیفتش تمام می شد، مادر را بلند می کرد، بلند شو که شیفت شماست. شما دو ساعت ذکر خدا بگو، حالا مثلاً پسر بزرگ یک ساعت و نیم ذکر بگو. در تمام طول شب این خانه در حال ذکر خداست.
مرکب شب
از امام حسن عسکری صلوات الله علیه روایتی درباره شب وارد شده که خیلی صریح است و معلوم می شود که نماز شب چقدر ارزش دارد. امام عسکری علیه السلام فرمودکه: «إنَّ الوُصولَ اِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ إلا بِإمتِطاءِِ اللَّیلِ »؛ رسیدن به خدا سفری است که درک نمی شود؛ مگر این که شب را امتطاء کنید، یعنی شب را مطیه و مَرکَب تان قرار دهید.» مطیه یعنی شتری که بار می برد.
چه لزومی دارد که انسان در مسیررسیدن به خدا ، نماز شب بخواند؟ فلسفه اش چیست؟ سالکی که به طرف خدا حرکت می کند، معنایش این است که باید حجاب ها را برطرف کند. هر مرحله که انسان پیش می رود، باید حجاب هایی را بردارد. هر حجابی را که بر می دارد، یک مقدار به غیب و باطن عالم نزدیک می شود. هر قدر حجاب کمتر شود؛ به غیب و باطن عالم نزدیک تر می شود. تا این که به حضرت حق می رسد. اگر کسی بخواهد با باطن و غیب ارتباط برقرار کند، باید با مظهر غیب و باطن درعالم طبیعت ارتباط برقرار کند. مظهر غیب در عالم طبیعت، شب است.
خدای سبحان در حدیث قدسی که بسیار لطیف است، فرمود:« و اللیلُ لی ؛ شب مال من است»، با من سنخیت دارد. لیل مظهر غیب است. یکی از مفسرین در تفسیر کوفی، در تفسیر سوره مبارکه قدر، نقل می کند که معصوم صلواة الله علیه فرمود: «انا انزلناه فی لیلة القدر»؛ مراد از لیلة یعنی صدیقه طاهره سلام الله علیها، چون مقامات غیبی آن بزرگوار، زیاد بود، به ایشان لیل می گفتند.
سالکی که می خواهد این راه را طی کند، در این عالم طبیعت، باید با شب ارتباط داشته باشد. کیفیت ارتباط باید چگونه باشد؟ امام عسکری صلوات الله علیه فرمودند:« باید به صورت امتطاء باشد.» یعنی شب را مطیه خودش قرار بدهد. شب مرکب رهوارش باشد.یعنی روی شب مسلط باشد نه این که اسیر خواب شود.
بنابراین اگر کسی می خواهد سلوک داشته باشد تا به خدا برسد، باید حجاب را کنار بگذارد. حجاب را کنار زدن یعنی به غیب وارد شدن؛ ورود به غیب یعنی آشنا بودن و ارتباط داشتن با مظهر غیب در عالم طبیعت که لیل هست. لذا فرمود: «و اللیلُ لی».
در محجة البیضاء جلد دوم صفحه 290، روایتی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده، این روایت مربوط به کسانی است که اهل و عیال دارند. ولی کسانی که اهل و عیال ندارند با دوستان شان این رابطه را برقرار کنند. پیامبر فرمود: «رَحِمَ الله رَجُلاً قامَ مِنَ اللیلِ فَصَلّی ثُمَّ أیقَظَ إمرأتَهُ فَصَلَّت و إن أبَت نَزَحَ فی وَجهها الماء »؛ خدای سبحان مورد رحمت خودش قرار می دهد، کسی را که شب بلند شود وشروع به نماز شب کند . بعد خانمش را بیدار کند، او هم نماز بخواند. اگر گفت بگذار بخوابم از فردا شروع می کنم؛ آب روی صورتش بپاشد. یعنی کارهایی انجام دهد که بیدار شود.
می دانید که از خواب بیدار کردن کسی جایز نیست؟ نمی شود کسی را حتی برای نماز صبح بیدار کرد به شرطی که استخفاف نماز محسوب نشود.
بعد در ادامه فرمود: «رَحِمَ الله إمرأتَهُ فَصَلَّت ثُمَّ أیقَظَت زَوجَها فَإن أبا ثمَّ نَزَحَت فی وَجهه الماء »؛ خدا رحمت کند خانمی را که شب بیدار شود و نماز شب بخواند ؛ بعد شوهرش را بیدار کند. اگر گفت ، امشب مرا رها کن، آب روی صورت آقا بپاشد.
مقید باشید که یکدیگر را بیدار کنید. برای نماز صبح برنامه داشته باشید. هر کس زودتر بیدار شد، به دیگران سر بزند، ببیند بیدار شده یا نه. این منافاتی با اخلاص ندارد. چون معصوم معین کرد منافاتی با اخلاص ندارد.
بنابراین نماز شب یکی از عواملی است که باعث حریت انسان می شود. باعث می شود از آن زنجیر هایی که او را احاطه کرده خلاصی یابد.
امام صادق علیه السلام فرمود: « صَلاةُ المؤمنِ بِاللَّیلِ تَذهَبُ بِما عَمَلَ مِن ذَنبٍ بِالنَّهارِ ؛ وقتی مؤمن نماز شب می خواند؛ گناهان روزانه ی خودش را از بین می برد. »
خدای سبحان را سوگند می دهیم به عظمت خودش، به اسرار این ماه خجسته، که همه ما را از نماز شب خوان های همیشگی و دائمی قرار دهد. اگر همین یک دعا در حق همه ما اجرا شود، کار همه ما رو به اصلاح است.