ام المومنین غریب اسلام
اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا اُمَّ الْمُؤْمِنِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا زَوْجَةَ سَيّـِدِ الْمُرْسَلِينِ، َلسَّلامُ عَلَيْکِ يا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِي نُصْرَةِ سَيِّدِ الاَْنْبِياءِ، وَنَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاَْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَيْکِ يا مَنْ سَلَّمَ عَلَيْها جَبْرَئِيلُ، وَبلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِيلِ، فَهَنِيئاً لَکِ بِما أَوْلاکِ اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَيْکِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ
خديجه(عليها السلام) از بزرگترين بانوان اسلام به شمار مي رود. او اولين زني بود كه به اسلام گرويد چنان كه علي بن ابي طالب(عليه السلام) اولين مردي بود كه به اسلام روي آورد. تنقیح المقال،ج3،ص77. اولين زني كه نماز خواند، خديجه بود.او انساني
روشن بين و دورانديش بود.باگذشت علاقمند به معنويات، وزين و با وقار، معتقد به حق و حقيقت و متمايل به اخبار آسماني بود.nt-size: medium;"> بحارالانوار،ج16،ص21و79. همين شرافت براي او بس كه همسر رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بودوگسترش اسلام به كمك مال و ثروت او تحقق يافت. خديجه از كتب آسماني آگاهي داشت و علاوه بر كثرت اموال و املاك، او را “ملكه بطحاء” مي گفتند.از نظر عقل و زيركي نيز برتري فوق العاده اي داشت و مهمتر اينكه حتي قبل از اسلام وي را “طاهره” و “مباركه” و “سيده زنان” رياحين الشريعه، ج2،ص207 مي خواندند.. جالب اين است كه او از كساني بود كه انتظار ظهور پيامبر جديد را مي كشيد و هميشه از ورقة بن نوفل و ديگر علماء جوياي نشانه هاي نبوت مي شد. اشعار فصيح پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) از علم و ادب و كمال و محبت او به آن بزرگوار حكايت مي كند. بحارالانوار، ج16،ص52. نمونه اي از اشعار خديجه درباره پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)چنين است:
فلوانّني امسيت في كل نعمة***ودامت لي الدنيا و تملك الاكاسرة
فما سُوِّت عندي جناح بعوضة***اذا لم يكن عيني لعينك ناظرة بحارالانوار،ج16،ص52. اگر تمام نعمت هاي دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هيچ ارزش ندارد زماني كه چشمم به چشم تو نيافتد.
ديگر خصوصيت خديجه اين است كه او داراي شمّ اقتصادي و روح بازرگاني بود و آوازه شهرتش در اين زمينه به شام هم رسيده بود .البته سجاياي اخلاقي حضرت خديجه(عليها السلام)چنان زياد است كه قلم از بيان آن ناتوان است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)مي فرمايد: “افضل نساءاهل الجنة خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران وآسيه بنت مزاحم.” رياحين الشريعة،ج2،ص204. چه مي توان گفت در شأن كسي كه مايه آرامش و تسلاي خاطر رسول خدا بود؟!در تاريخ مي خوانيم:
“حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) هر وقت از تكذيب قريش و اذيت هاي ايشان محزون و آزرده مي شدند، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمي كرد مگر ياد خديجه و هرگاه خديجه رامي ديد مسرور مي شد” همان، ص25.
ذهبي مي گويد: مناقب و فضايل خديجه بسيار است او از جمله زنان كامل، عاقل، والا، پاي بند به ديانت و عفيف و كريم و از اهل بهشت بود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) كراراً او را مدح و ثنا مي گفت و بر ساير امّهات مؤمنين ترجيح مي داد و او را بسيار تجليل مي كرد. به حدي كه عايشه مي گفت: بر هيچ يك از زنان پيامبر به اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله)بسيار او را ياد كرد. سير الاعلام النبلاء،ج2،ص111.
درود خدا برخديجه(عليها السلام
خديجه كبري(عليها السلام) چنان مقام والايي داشت كه خداوند عزّوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد.طبق رواياتي از حضرت امام محمد باقر (عليه السلام)پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)هنگام بازگشت ازمعراج، به جبرئيل فرمود: “آيا حاجتي داري؟”
جبرئيل عرض كرد: خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني” بحارالانوار،6،ص7. در روايتي ديگر مي خوانيم: روزي خديجه به طلب رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي روبه رو شد و از خديجه احوال رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را پرسيد. خديجه نمي توانست بگويد رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در كجا بسر مي برد.او مي ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه را باز گفت، حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)فرمود:آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خداتو را سلام برسانم.رياحين الشريعه، ج2،ص206.
وصيّت خديجه(عليها السلام
حضرت خديجه(عليها السلام) سه سال قبل از هجرت بيمار شد . پيغمبر(صلي الله عليه وآله)به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه(عليها السلام)، “اما علمت انّ الله قد زوجّني معك في الجنّة” آيا مي داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خديجه(عليها السلام) دل جويي و تفقّد كرد او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.
چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:
من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي. عرض كرد يا رسول الله! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا(عليها السلام)اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد. اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه مي كنم تا برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم مي گويد: من از قبر در هراسم از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني.” پس فاطمه زهرا(عليها السلام)ازاتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) عرض كرد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)آن پيراهن را براي خديجه(عليها السلام)فرستاد واو بسيار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خديجه(عليها السلام)پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله، خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: “ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم.”شجره طوبي، ج2،ص235پند تاريخ، ج2،ص22.
وفات خديجه(عليها السلام
خديجه(عليها السلام) در سن 65 سالگي در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرين تسليم كرد. پيغمبرخدا(صلي الله عليه وآله)شخصاً خديجه(عليها السلام)راغسل داد، حنوط كرد و با همان پارچه اي كه جبرئيل از طرف خداوند عزوجل براي خديجه(عليها السلام)آورده بود،كفن كرد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله)شخصاً درون قبر رفت، و سپس خديجه(عليها السلام)را در خاك نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جاي خويش استوار ساخت.
او بر خديجه(عليها السلام) اشك مي ريخت، دعا مي كرد و برايش آمرزش مي طلبيد.آرامگاه خديجه در گورستان مكه در “حجون” واقع است. رحلت خديجه براي پيغمبر مصيبتي بزرگ بود زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) احترام مي گذاشتند و از آزار وي خودداري مي كردند.
ياد خديجه(عليها السلام
رسول خدا(صلي الله عليه وآله)با اين كه بعدها با زناني چند ازدواج كرد ولي هرگز خديجه را از ياد نبرد. عايشه مي گويد: هر وقت پيغمبر خدا(صلي الله عليه وآله)ياد خديجه مي افتاد، ملول و گرفته مي شد و براي او آمرزش مي طلبيد. روزي من رشك ورزيدم و گفتم: يا رسول اللّه، خداوند به جاي آن پير زن، زني جوان و زيبا به تو داد.
پيغمبر (صلي الله عليه وآله) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود:خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند به من محبت و مهرباني مي كردو چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند،به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدود. حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: ” وقتي خديجه(عليها السلام) از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود،نزد پدر آمد و گفت:"يا رسول الله اُمي” مادرم كجاست؟
پيامبر(صلي الله عليه وآله) سكوت كرد. جبرئيل نازل شد وگفت: خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد:به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد. المجالس، ص110.