ادب روزه داری
يكي از مباحثي كه به صورت گسترده در بخش هاي مختلف دستورات ديني مورد توجه قرار گرفته مسئله ادب است. در روايات به اين مسئله توجه بسياري شده است. براي همه دستوارت ديني مسئله اي به نام ادب مطرح شده است؛ ادب در نماز، ادب روزه داری، ادب سخن گفتن، ادب راه رفتن، ادب خوردن، ادب لباس پوشيدن، ادب خمس دادن، ادب صدقه و انفاق داشتن و…..
در اين جا لازم است در درجه اول ادب را بشناسيم. و بعد اين ادب را در دستورات مختلف خداي متعال تعقيب كنيم و به مناسبت حلول ماه مبارك رمضان ادب روزه داري را بررسی كنيم.
ادب چيست؟
مسئله ادب آن چنان لطيف و زيباست كه مورد توجه عرفاي اسلامي قرار گرفته است. بعضي از عرفاي شامخ در كتاب ها و دستورالعمل هایشان، بابي را به نام «الادب مع الله»- ادب با خدا- باز كرده اند. هر چيزي ادب دارد، ادب در پيشگاه خدا چگونه است؟
اميرالمؤمنين سلام الله عليه در نامه 31 نهج البلاغه كه وصيت نامه عجيب و غريبي است؛ فرموده است:
«للحسن بن علي عليه السلام كتبها إليه بحاضرين عند انصرافه من صفّين»
اين نامه اي است كه اميرالمؤمنين عليه السلام در منطقه اي به نام« حاضرين» براي فرزندش امام مجتبي عليه السلام نوشته است.
جنگ صفين يكي از جنگ هاي فرسايشي اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه موجب خستگي دو سپاه شد. در واقع سپاه اميرالمؤمنين عليه السلام از درون متلاشي شد و آسيب هاي جدي به سپاه حضرت وارد شد. در حالی از منطقه صفين به کوفه برمي گردند. دو سه منزل كه از منطقه صفين عبور مي كنند، اميرالمؤمنين عليه السلام فرمان توقف مي دهد، سپاه حضرت چادر مي زنند و در چادرهاي خودشان به خواب فرو مي روند؛ اما چشمان علي عليه السلام بيدار است. علي عليه السلام بزرگ ترين وصيت نامه تاريخي خودش را براي جوانان مي نويسد. به فرزندش می گوید: تو هنوز جوان هستی.
چرا حضرت در بين راه و در منطقه «حاضرين» این نامه را نوشته است؟ نامه نوشتن در این زمان و مکان چه معنایي دارد؟ مگر علي عليه السلام با فرزندش قهر است كه برایش نامه مي نويسد؟ چرا نفرمود: حسنم، فرزندم بيا مي خواهم چند كلمه با شما حرف بزنم؟
ولي حضرت علي عليه السلام ترجيح مي دهد نامه بنويسد. پدري چون علي عليه السلام ، براي فرزندي چون امام مجتبي عليه السلام نامه می نويسد، اين موارد نكات تربيتي دارد كه پدر براي فرزندش نامه بنويسد. همه چيز را نمي شود گفت، گاهي لازم است که نامه بنويسید. وقتي مي نويسيد كلمات انتخاب شده است. طرف مقابل نمی تواند در وسط نامه مداخله كند. آن شخصي كه نامه را دريافت مي كند، گاهي ممكن است نامه را بارها و بارها از اول تا آخر بخواند.
يكي از نكاتي راكه اميرالمؤمنين عليه السلام ذكر مي كند که چرا برایت نامه نوشتم ، در ابتداي نامه مطرح شده است:
«إنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَا الْأّرْضِ الْخاليةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْءٍَ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلُ لُبُّكَ ؛ دل جوان، مثل زمين خالي است که آماده بذر افشاني است . هر چه در اين زمين بيفشانيد، قبول مي كند.» به خاطر همین «فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ» ، قبل از اين كه تربيت پذيري، نرمي دل و اين اوج انعطاف پذيري تو از بين برود و دلت سخت بشود و مشغول کار شود؛ براي ادب تو مبادرت كردم. قبل از این که كار و شغل داشته باشي، خانواده داشته باشي، مراجعات مردمي به سوي تو زياد بشود براي ادب تو اقدام نمودم.
اميرالمؤمنين عليه السلام براي ادب يك زمان ويژه اي را مي شناسد و تأخير از آن زمان را جايز نمي داند؛ لذا خيلي بايد به اين نكته مرحمت داشته باشید؛ پدري مثل علي عليه السلام با ما حرف مي زند. اين نامه فقط براي امام مجتبي عليه السلام نبود، بلکه براي همه کسانی است كه خودشان را فرزند معنوي علي عليه السلام مي دانند است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «اَنَا وَ عَلِيٌّ اَبَوَا هَذِهِ الأُمَّةِ» ؛ «من و علی دو پدر این امت هستیم.»
اميرالمؤمنين عليه السلام تربیت و ادب آموزی را شروع مي كند، ما نیز بايد اين ادب را پيدا كنيم. اگر ادب را از راه درستش پيدا نكنيم، خداي متعال با تازيانه ما را ادب مي كند. «الهي لا تؤدبني بعقوبتك» خدايا مرا با تازيانه عقوبتت، ادب مكن. پس بايد اقدام به تأديب خودمان كنيم و الا خداي متعال با تازيانه عقوبت انسان را ادب مي كند.
- ادب راه رسیدن به تکامل را به ما نشان می دهد. - تكامل از طريق تسليم حاصل مي شود، تسليم در برابر قوانين حقيقي و سنت هاي واقعي ما را به تکامل می رساند. عبوديتی که ما مي گویيم همين است، عبوديت يعني در برابر خدا تسليم شویم .
گام به گام، وارد هر كار جديدي كه مي شويد و عنوان جديدي مي گيريد، لباس جديد می خرید، خانه جديد مي خريد، هر كاري كه انجام مي دهيد يك ادبي دارد، باید آن ادب را بشناسيم و راه تكامل این است که از طريق تسليم در پيشگاه آن ادب جلو برويم و و الا خداوند با عقوبتش انسان را ادب مي كند. به بعضی از افراد زندگي درس ها مي آموزد. فراز و فرودها، شكست و پيروزي ها، جنگ و صلح زندگي، قهر و مهر زندگي به اين افراد درس مي آموزد، اين عقوبت خداست.
چقدر مولوي قشنگ مي گوید:
از خدا خواهيم توفيق ادب بي ادب محروم ماند از لطف رب
بي ادب تنها نه خود را داشت بد بلكه آتش در همه آفاق زد
مائده از آسمان در مي رسيد بي صدا و بي فروخت و بي خريد
مائده آسمانی برای قوم بنی اسرائیل بي صدا، بدون درد سر ، بدون اينكه كسي بفروشد؛بدون اينكه كسي بخردعنایت می شد.
در ميان قوم موسي چند كس بي ادب گفتند: كو سير و عدس
منقطع شد نان و خوان آسمان ماند رنج زرع و بيل و داس مان
حالا قوم موسی بيل برداريد، برويد زراعت کنید، درو كنيد.
در باب روزه هم ادب داريم؛ اگر ادب روزه داري محفوظ باشد، روزه تأثير خودش را مي گذارد وآثاري كه از روزه انتظار داريم، در ما به وجود مي آيد و لطف خداوند هم شامل حال ما مي شود و الا ممكن است با عقوبت، انسان مؤدب شود.
آداب روزه در روايات فراواني آمده؛ از جمله در این روایت: «خمس يفطرن الصائم الکذب و الغيبة والنميمة واليمين الكاذبة والنظر بالشهوة» ؛ پنج چيز است كه روزه دار با اين ها افطار مي كند؛يعني همان طور که موقع اذان مغرب، با خوردن و آشاميدن افطار می كنيد، با این پنج چیز هم، روزه افطار می شود.
1- الكذب: دروغ؛ وقتی دروغ بگوییم، روزه افطار می شود. حتی دروغ گفتن به بچه و حتی اگر دروغ به شوخی باشد. صراحتاً در روايات آمده، دروغ به شوخي هم دروغ است.. پيغمبرصلی الله علیه وآله فرمود: «كَمْ مِن صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيامِهِ إلاَّ الْجُوعُ» ؛ بعضي ها از روزه فقط گرسنگي و تشنگي عائدشان مي شود.
2. و الغيبة: غيبت كردن، پشت سر مردم به بدي سخن گفتن.
3. النميمة: سخن چيني كردن، خبر كشي كردن.
4. و اليمين الكاذبة: قسم دروغ يادكردن به قرآن مجيد و به خدا و به ائمه علیهم السلام.
5. و النظر بالشهوة: نگاه شهواني كردن.
اين موارد از مبطلات روزه در رساله ها نيست، اما از آداب روزه است؛ اگر اين ادب بجا آورده نشود، روزه دار نيستیم.
امام صادق سلام الله عليه فرمود: «إذا صُمْتَ فَلْيَصُم سَمعُكَ وَ بَصَرُكَ وَ شَعْرُكَ وَ جِلْدُكَ وَ عَدَّدَ أشيَاءَ غَيْرَ هَذَا» وقتي روزه مي گيري، باید سمع و بصر و مو و پوست تو روزه بگيرد.
نمي فرماید چشم تو روزه بگيرد، بلکه مي گوید باصره تو روزه بگيرد، فرق است بين اينكه چشم روزه بگيرد، يعني نگاه نكند؛ یا باصره روزه بگيردکه معنایش اين است كه ممکن است نگاه هم بكند ولي نمي بيند. شنوائي تو روزه بگیرد یعنی اگر به گوشَت خورد، مهم نيست. بعد حضرت فرمودند: شعر یعنی موي تو روزه بگيرد، پوست تو روزه بگيرد.« وَ لا يَكُونُ يَوْمُ صَومِكَ كَيَوْمِ فِطْرِكَ» حضرت فرمود:« وقتي روزه مي گيري، مثل زماني كه روزه نمي گيري نباش.» سعي كن تحولاتي را در خودت به وجود آوري. « و دَع الْمِراءَ»؛ جدل را كنار بگذار، مشاجره نكن، هيچ كجا، با هيچ كس جر و بحث نكن.. «وَ اَذَي الْخَادِمِ» به زير دستان فشار نياور، خادمت را اذيت نكن. «وَلْيَكُنْ عَلَيْكَ وَقَارُ الصَّائِمِ» متانت و وقار روزه داران را داشته باش.
امام صادق علیه السلام مي فرمايد:«از پيامبرصلی الله علیه وآله بزرگوار شنيدند، خانمي به زير دست خودش حرف ناسزايي زد در حالي كه روزه داشت. «فَدَعَا رَسُول الله بِطَعَامٍ»؛ حضرت فرمود: «برويد غذا بيا وريد.» «فَقَالَ لَها» وقتي غذا آوردند جلوي آن خانم گذاشتند، پيامبرصلی الله علیه وآله فرمود:« بخور. »«فَقالت إنِّي صَائِمةٌ» گفت:« من روزه دارم.» حضرت فرمودند: «فَقَال كَيفَ تَكُونِينَ صائمةً وَ قَدْ سَبَبْتِ جَارِيتَكِ؛ تو چگونه روزه داري در حالي كه به زير دست خودت حرف بد زدي.» « إنَّ الصَّوْمَ لَيْسَ مِنَ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ ؛ روزه داري كه فقط به نخوردن و نياشاميدن نيست.»
ترک مبطلات مانند نخوردن و نياشاميدن از احكام روزه است، آداب روزه را هم بايد به جا آوريد. پس با حفظ آداب روزه به همين شكلي كه حضرت بيان فرمودند، وارد ضيافت پروردگار
شويد.
ورود به مهماني خداوند جز از راه دل صورت نمی پذیرد. دل آدمي وقتي اراده مي كند اين نكات را رعايت كند، همان لحظه به او مجوز مي دهند که وارد ضيافت الهي شود . ممکن است کسی در ماه رجب یا شعبان وارد ضيافت شده باشد. یکی در اول یا وسط یا شب قدر یا حتی شب آخر ماه رمضان وارد این ضیافت شود.
يكي از آداب روزه این است که بعد از افطار، دل یک حالت نگراني بين خوف و رجا داشته باشد. خوف از این آیا روزه او مورد قبول واقع شده است ؟ رجا و امید به این که رحمت بیکران الهی روزه او را می پذیرد.