سیراب شدگان
بسازد جان و دل را بس عجائب، كان صيام گرتوخواهي تاعجب گردي،عجائب دان صيام
گر تو را سوداي معراج است بر چرخ حيات دان كه اسب تازي تو هست در ميدان صيام
هيچ طاعت در جهان،آن روشني ندهد تو را چون كه بهر ديده دل، كوري ابدان صيام
چون كه هست اين صوم نقصان حيات هرستور خاص شد بهر كمال معني انسان صيام
چون حيات عاشقان از مطبخ تن تيره بود پس مهيا كرد بهر مطبخ ايشان صيام
چيست آن اندر جهان مهلك تر و خونريزتر بر دل و جان خونخوار شيطان صيام
خدمت خاص نهاني،ديرنفع و زود سود چيست پيش حضرت درگاه اين سلطان صيام
ماهي بيچاره را آب آن چنان تازه نكرد آن چه كرد اندر دل و جان هاي مشتاقان صيام
در تن مرد مجاهد در ره مقصود دل هست بهتر از حيات صد هزاران جان صيام
گر چه ايمان هست مبني بر بناي پنج ركن ليك والله هست زانها اعظم الاركان صيام
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلمدر حديثي نوراني فرمودند: « انَّ في الجَّنه باباً يُقالُ لَهُ الرَّيان فيدخُلُ منه صائمون يوم القيامة و لايدخُلُ مَعَهُ أحَدٌ غيرُهُم»[2]؛ بهشت دربي دارد كه به آن ريّان مي گويند. (ريان يعني سيراب؛ به شخصي كه آن قدر آب مي آشامد كه خود به خود جام را از لب خودش دور مي كند، سيراب مي گويند.)، روز قيامت روزه داران از اين درب وارد بهشت خواهند شد و هيچ غير صائمي نمي تواند از اين درب وارد شود
پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ادامه می فرمايند: « فاذا دخل آخِرُهم اُغْلِقَ و لا يدخُلُ منه أحَدٌ »[3]؛ وقتي آخرين نفر از اهل صيام وارد شد، اين درب تا ابد بسته مي شود و احدي نمي تواند وارد شود. (باز هم پيامبر صلی الله علیه و آله و سلمتأكيد مي كنند كه هر كسي نمي تواند از اين درب وارد بهشت شود.) اين حديث لااقل سه نكته زيبا و دلنشين دارد
اول: نام آن درب، ريان(سيراب شدگان) است. چه ارتباطي بين روزه داري و سيرابي وجود دارد؟
دوم: احدي نمي تواند از اين درب وارد شود، الا اين گروه.
سوم: صائمین و روزه داران با این که در دنيا شناخته نمي شوند، اما در آخرت بر جسته مي شود. زیرا انسان روزه دار كار خاصي انجام نمي دهد، بر خلاف بقيه عبادات؛ مثلاً در نماز فرد بايد قيام كند، ركوع، سجود، ذكر و اعمال ديگر دارد. حج، خمس و زكات هم اعمالي دارند، ولي روزه در واقع رهايي است. شما نمي خوريد، نمي آشاميد، امساك مي كنيد، از مفطرات پرهيز مي كنيد. روزه در واقع سلبي است.
بزرگان اخلاق مي گويند اگر كسي گناهي كرد، غير از اين كه از گذشته پشيمان مي شود و تصميم مي گيرد در آينده سراغ اين كار نرود، يك مسئله ديگر را هم بايد رعايت كند؛ براي اين كه اثر وضعي گناهی مرتکب شده را، در وجودش محو كند؛ بايد عمل صالحي كه ضد آن است انجام دهد. مثلاً غذای حرام خورده، گوشت در بدنش روئيده، بايد روزه بگيرد.
حضرت آدم با دل دادن به طعام اُفت كرد، كما اينكه بني آدم هم با دل بستن به طعام و شراب اُفت مي كنند. راه صعود درست بر عكس است، يعني قطع اين تعلقات است. تا بتواند خسارتی را که به وجود آمده، جبران کند. آدمیان با دل بستن به غذا سقوط می کنند، به کمک روزه که در واقع و در باطن، قطع علاقه و تعلق به خوردنی ها و آشامیدنی هاست،می تواند برگردد.
شعری هم که در ابتدا خواندم، به این نکته اشاره داشت(چون حیات عاشقان از مطبخ تن تیره بود)؛ مشکل طعام و غذا، از ناحیه تن داشتند.(پس مهیا کرد بهر مطبخ ایشان، صیام)؛ خداوند هم از همان راه وارد شد. گفت حالا که شما مطبخی هستید، پذیرایی شما این طور باشد که:
لب فرو بند از طعام و از شراب سوی خوان آسمانی کن شتاب[4]
روزه هر چند در ظاهر امر تشنگي و گرسنگي است ولي در درون خود ساز و كار ديگري دارد، یک فعل و انفعال دیگری ایجاد می کند، انسان را از شراب ها و طعام هاي معنوي اشباع مي كند. ما دو شكم داريم؛ يك شكم كه درونش غذاهاي مادي مي ريزيم و يك شكم كه در آن غذاهاي معنوي مي ريزيم.
گر تو اين انبان زنان خالي كني پر ز گوهر هاي اجلالي كني[5]
دو دهان داريم گويا همچو ني يك دهان پنهانست در لب هاي وي[6]
اين دهان بستي دهاني باز شد كو خورنده لقمه هاي راز شد[7]
اين دهان غذا مي خورد، آن دهان راز مي خورد، متناسب با خودش. غذاي هر چيز هم سنخ با همان چيز است. روزه هر چند در ظاهر امر و در مرحله دنيايي، تشنگي و گرسنگي مي آورد ولي در باطن خودش، انسان را سيراب مي كند. روح انسان با عرفان سيراب مي شود؛ با شراب عشق، شراب معرفت و محبت سيراب مي شود. همان زماني كه روزه مي گيرد و بدن خود را از رسيدن غذا و شراب منع مي كند، در همان لحظه روحش فرصت پيدا مي كند، از آن شراب الهي بهره بگيرد.
حافظ چقدر دقیق این نکته را بیان می کند.
زان مي عشق كزو پخته شود هر خامي گر چه ماه رمضان است، بياور جامي[8]
اوليا خدا در ماه مبارك رمضان، قدح ها از اين مي عشق مي خورند. تا آخر ماه رمضان، تمام آن ظرفيتي كه براي عشق دارند، همه را تأمين مي كنند. روح روزه داري اين است. طبق حديث نبوي بين روزه داري و سيرابي يك ارتباطي هست. شما روزه مي گيريد ولي وقتی مي خواهيد وارد بهشت شوید از كدام درب مي رويد؟ از درب سيراب شدگان مي رويد.
در قرآن سوره مباركه انسان(دهر) مي فرمايد: اميرالمؤمنين عليه السلامو صديقه كبري سلام الله عليه و حسينين عليهما السلامو همين طور فضه ذهبي روزه گرفتند. وقتي روزه گرفتند، خداوند فرمود « وسقاهم ربّهم شراباً طهوراً»[9]؛ یعنی بين روزه و شراب طهور چه رابطه اي است؟ خدا نمي گويد كه بعد از اين كه روزه گرفتند و تمام شد، بعد ما به اين ها شراب طهور داديم؛ بلکه«سقاهم» فعل ماضي است، يعني همان زماني كه روزه داشتند، اين دهان بسته بود ولي دهان روح شان، آن نوشيدنی ها را مي خورد. كدام نوشيدني؟ نوشيدني عشق به پروردگار.
بنابراین پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم بين آن درِب بهشت و روزه ارتباط برقرار كرد. در قرآن مجيد هم بين آن سه روز روزه و شراب طهور، رابطه برقرار شده است. در آن گروه پنج نفري كه روزه گرفتند و خداوند فرمود: « و سقاهم ربهم شراباً طهوراً»[10]؛ فضه هم بين آن هاست. فضه از سنخ خودمان است. وجود فضه در آن گروه، انسان را شارژ مي كند. پس اين « و سقاهم ربهم شراباً طهوراً» در هيچ جا استثنا نيست. وجود فضه در اين گروه به انسان نيرو مي دهد كه هر کس اين آداب را رعايت كند، آن شراب طهور نصيبش می شود.
پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلممی فرماید: بهشت دربی دارد به نام درب « ریان»؛ کسانی که سیراب می شوند، از چه چیزی سیراب می شوند؟ از عشق خدا، از محبت حق، از لطف و بزرگواری، از فرزانگی و فرهیختگی، از معرفت و عرفان، از کشف وشهود؛ از این ها سیراب می شوند. آن ها از این درب می توانند وارد شوند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمدر جوانی شجاعت و بي باكي عرفاني داشتند. مثلاً اصحاب نقل می کنند، وقتیپیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز می خوانند، سجده طولانی می رفتندو سر از سجده برنمی داشتند. وقتی روزه می گرفت، دیگر روزه را رها نمی کرد. یک نوع روزه داری به نام صوم الوصال که بر ما حرام است، ولی پیغمبر صوم الوصال می گرفت، افطار نمی کرد. سحر به سحر، یعنی 24 ساعت یک وعده غذا می خورد. گاهی اوقات دو روز یک بار غذا می خورد، گاهی سه روز یک بار غذا می خورد، روزه ها را به هم وصل می کرد. این را می گفتند صوم الوصال که بر ما حرام است. مثل نماز شب که بر ما مستحب است ولی برای ایشان واجب بود. پیامبرصلی الله علیه و آله و سلمیک چنین کارهایی می کردند. اصحاب می پرسیدند: یا رسول الله چه شده؟ می فرمود: « أبیت عند ربی، یطعمنی و یسقینی»[11] من ديشب پيش خدا بودم و آنجا بيتوته كردم، به من طعام و شراب داد. آن چه طعام و شرابی بود؟
ما باید دنبال این باشیم و آن را پیدا کنیم.آن طعام و شرابی که آن بزرگوار دریافت کرد، آن را نصیب خودمان کنیم. در ماه مبارک رمضان، انسان می تواند آن را لمس کند. وقتی روح آدم از این معنویت ارتزاق می کند، سیر می شود و لذت می برد، چطور می شود آدم متوجه نشود؟
مرحوم امين الاسلام طبرسي رضوان الله تعالي عليهصاحب مجمع البيان، ذيل همين آيه، روايتي را نقل مي كند. از امام صادق عليه السلامسؤال كردند كه اين شراب طهور چه بوده است؟ حضرت فرمودند: « اذ لا طاهرَ بشيءٍ من تدنّس بشیء من الاَكوان الا الله اکوان»[12]؛ اكوان جمع كون يعني وجود؛ هر چيزي كه غير خدا وجود دارد، حضرت فرمود كه دنس است، (دَنَس يعني چرك، ناپاكي، پليدي) بعد فرمود: آن شرابي كه خداوند به اين ها نوشاند، اين ها را از غير خدا پاك كرد. يعني اين ها را فقط و فقط متوجه خودش كرد. دل هاي اين ها را از اغيار پاك كرد. همان طور كه در دعاي عرفه مي خوانيد: « الهي أنت الذی أَزلْتَ الأغيار عن قلوب أحبّائك»[13] خدايا تو هستي كه اغيار را زائل مي كني؛ اغيار يعني هر چيزي كه غير خداست. بنابراين آن شراب طهور طبق اين روایت، بايد شراب عشق باشد. چون مي عشق است كه انسان را فقط و فقط متوجه خدا مي كند و از غير خدا باز مي دارد. از نظر عرفا دنيا يعني غير خدا. امام سجادعليه السلام كه به خدا عرض مي كند:« أخرج حبَّ الدنيا مِن قلبي»[14]؛ يعني محبت غير تو از دلم بيرون رود.
بنابراین باید در همان لحظاتي كه به لحاظ جسماني روزه داريم، روح ما اين طعام و شراب را دريافت كند.
زان مي عشق كزو پخته شود هر خامي گر چه ماه رمضان است بياور جامي[15]
ثواب روزه و حج قبول آن كس برد كه خاك ميكده عشق را زيارت كرد[16]