آن که خدا دوستش داشت
1. تولّد:
سی سال از عامالفیل گذشته بود که دیوار کعبه برای اوّلین و آخرین بار ترک خورد و برای اوّلین و آخرین بار، نوزادی در آن متولّد شد.
2. شاهد:
ده سال بعد، وقتی غار حرا میزبان لحظههای مناجات آخرین رسول خدا بود و پیام آسمانی جبرئیل بر قلب محمّد (ص) نازل میشد، آن کودک برگزیده، شاهد آن لحظهها بود.
3. اسلام:
او که خود در دامان امین قریش پرورش یافته بود و هرگز به آلایش بتپرستی و شرک نیالوده بود، اسلام دیرینۀ خویش را اظهار کرد و اوّلین گرونده به اسلام نامیده شد.
4. لیلة المبیت:
پس از تحمّل سیزده سال محرومیّت و فشار، شب اوّل ربیعالاوّل در بستر پیامبر الهیاش خوابید تا محبوب یگانۀ خدا، برای ابلاغ پیام خدا هجرت کند و جان نازنیش از خطر محفوظ بماند.
5. بدر:
سال دوم هجرت، رسول خدا تصمیم گرفت برای ضبط کاروان تجاری قریش به منطقۀ بدر برود.
313 نفر از مسلمانان همراه آن حضرت بودند و «علی» سرآمد دلاوران آن جنگ بود تا غرور کثیف مشرکان را لگدمال کنند.
6. اُحُد:
سال سوم هجرت، قریش برای جبران شکست بدر، لشکرکشی کرد و جنگ احد رقم خورد. کوههای احد هنوز دفاع جانانۀ علی از جان پیامبر و صدای آسمانی «لا فتی الّا علی، لا سیف الّا ذوالفقار» را در خاطرۀ سنگهای داغ خود نگه داشتهاند.
7. خندق:
حتّی سپاه ده هزار نفری احزاب هم نتوانستند در نابودی اسلام کاری از پیش ببرند. وقتی که تمام اسلام در برابر تمام کفر قرار گرفت.1 این عمروبنعبدود بود که با کشته شدنش امید مشرکان را نا امید کرد.
8. خیبر:
قلعههای مستحکم خیبر هم در سال هفتم هجرت، پیش دلاوری امیر دلاوران سر تسلیم و تعظیم فرود آوردند و یهود خیبر از «کسی که خدا و رسولش او را دوست داشتند و او نیز خدا و رسول را دوست میداشت»2 شکست خوردند.
9. فتح مکّه:
روزی که مکّه فتح شد، علی بر شانۀ پیامبر ایستاد و بتهای کعبه را شکست تا ندای یگانهپرستی، عالم را به سوی هدایت و سعادت رهنمون شود.
10. برائت
آیات سورۀ برائت نازل شده بود و پیامبر خدا مأمور بود که آن را به اطّلاع مشرکان مکّه برساند. به امر الهی باید کسی این پیام را میبرد که: «لایؤدّیها عنک الا انت او رجل منک» (یا خودت یا کسی که از توست) و او کسی نبود جز «علی».
11. مباهله:
وقتی رسولالله برای مباهله با مسیحیان نجران میرفت، علی و خانوادهاش را با خود برد و مسیحیان چهرههایی دیدند که هر چه از خدا میخواستند، بیاجابت نمیگذاشت. پس، از مباهله منصرف شدند و مصالحه کردند.
12. غدیر:
آخرین حجّ پیامبر پایان یافته بود. در راه بازگشت و در وادی غدیر خم، فرستادۀ الهی، نام مبارک «علی» را با منصب ولایت و جانشینی رسول حق، مزیّن ساخت و مأموریّت ابلاغ این امر خطیر را بر دوش محمّد (ص) گذاشت. همان روزی که همه آمدند و بیعت کردند و تبریک گفتند.
13. سقیفه:
همانهایی که بیعت و تبریکشان، بوی ناخوش نفاق میداد، پیکر نازنین رسول خدا را گذاشتند و در سقیفه گرد آمدند تا نقشهای شوم برای تاریخ اسلام بکشند. نقشهای که حق را از حقدار بگیرد و تمام آن بیعتها و تبریکها را از یادها ببرد.
14. خلافت:
بعد از بیستوپنج سال سکوت و تحمّل، وقتی مردم خلافتش را خواستند و ملتمسانه او را بر این کرسی نشاندند، باز هم عدّهای نگذاشتند اسلام روی آرامش را ببیند.
15. جمل:
طمعکاران مال و مقام، و حسرت به دلهای خودخواه، با هم همراه شدند تا برگ سیاهِ «فتنه» را در کتاب قطور تاریخ اسلام ثبت کنند. شتر جنگ جمل در نزدیک بصره، در سال 36 هجری زانو بر زمین زد و گواهی بر مظلومیّت و عدالت علی شد.
16. صفّین:
یک سال نگذشته بود که معاویه جنگ صفّین را به راه انداخت و مسلمانان را در وضعیّتی قرار داد که خود حکمیّت ابوموسی و عمروعاص را به علی تحمیل و بعد خودشان به آن اعتراض کردند.
17. نهروان:
مارقین بعد از فریبی که در حکمیّت خوردند، در برابر علی صفآرایی کردند و جنگ نهروان را رقم زدند.
سال 38 یا 39 هجرت بود که امام این فتنۀ وحدتشکن را با از میان برداشتن عدّۀ زیادی از خوارج، خاموش کرد تا مسیر تاریخ اسلام هموارتر شود.
18. شهادت:
دنیا 63 سال بود که علی را داشت. حالا دیگر جان آسمانی علی به لحظۀ پرواز نزدیک و نزدیکتر میشد. مسجد کوفه چشم انتظار قدوم امام بود و روسیاهی غفلتزده، چشم انتظار سجدۀ او.
یک لحظه سری به سجده رفت و شمشیری از نیام بیرون آمد. مردم همان صدایی را که در احد شنیده میشد، شنیدند که این بار میگفت: «تهدّمت و الله ارکان الهدی»3
پینوشت:
1. این تعبیر را پیامبراکرم در لحظۀ رو در رویی علی با عمروبنعبدود فرمودند.
2. این تعبیر پیامبر اکرم در وصف علی بود که به مسلمانان فرمودند پرچم فرماندهی را به دست چنین شخصی خواهم داد.
3. به خدا قسم پایههای هدایت ویران شد.
منابع:
1. منتهیالآمال، محدث قمی.
2. سیرۀ پیشوایان، مهدی پیشوایی.
3. تاریخ امیرالمؤمنین، عباس صفایی حائری.
نوشته: نظیفه سادات موذن